دلم خیلی گرفته.........
خیلی وقت بودم دلم میخواست بنویسم.
این روزها خیلی سریع میگذرند. تندتر از همیشه.
جای همه واقعا خالی ... دوسه هفته پیش، دلم خیلی گرفته بود. بیشتر از همیشه. و امن ترین جا زیارتگاه سهراب بود.
هوا سرد بود و باد و هجوم خالی اطراف.
گاهی هم اگر لودرهایی که به فاصله چندمتری آرامگاه سهراب کار میکردند ساکت میشدند، سکوت هم میامد.
سکوتی که در آن ضیافت آهن و آجر، عجب غنیمتی بود برای شنیدن شعرهایش که میخواندم.